-
توفیقی اجباری...!!!
پنجشنبه 7 آذرماه سال 1392 13:05
راستی اگه این زلزله چند شبه نبود... کی میتونست اینا رو اینجا در دل طبیعت... با این زیبایی در آذر ماهی بهاری جمع کنه!!!؟ درحقیقت آنچه را که ما بلای الهی می خونیم... بعضی اوقات رحمت است...!!!
-
نقاشی پرتره از پادشاه یک چشم و یک پا ...!!!
چهارشنبه 6 آذرماه سال 1392 10:24
پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟ سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه...
-
یکی از مهمترین خصایص انسان...!!!
دوشنبه 4 آذرماه سال 1392 11:07
یکی از مهمترین خصایص انسان روزی شاگردی به استاد خویش گفت: «استاد میخواهم یکی از مهمترین خصایص انسانها را به من بیاموزی؟» استاد گفت: «واقعا میخواهی آن را فرا گیری؟» شاگرد گفت: «بله، با کمال میل.» استاد گفت: «پس آماده شو با هم به جایی برویم.» شاگرد قبول کرد. استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی...
-
به کدامیک غذا می دهی...!!!
شنبه 2 آذرماه سال 1392 08:59
سرخپوستی پیر به نوه خود گفت: «فرزندم، درون ما بین دو گرگ، کارزاری برپاست. یکی از گرگ ها شیطان به تمام معنا، عصبانی، دروغگو، حسود، حریص و پست، و گرگ دیگری آرام، خوشحال، امیدوار، فروتن و راستگو.» پسر کمی فکر کرد و پرسید: «پدر بزرگ کدام یک پیروز است؟» پدر بزرگ بیدرنگ گفت: «همانی که تو به آن غذا میدهی.» شما به کدامشان...
-
اول آذر نود ودو....دیار خوه ش نیشان...چله گیلانغرب
جمعه 1 آذرماه سال 1392 21:46
دیشب جمال رویت تشبیه به ماه کردم... تو خوبتر ز ماهی من اشتباه کردم!!! فرخی یزدی شب و روزی به پایان گر تورادر وصل یار آید... غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید ... هاتف شــادم به دمــی کـــزآرزویــت گذرد... خوشدل به حدیثی که ز رویـت گذرد نازم به دو چشمی که به سویت نگرد...بوسم کــف پایی که به کویـــت گذرد ابوسعید...
-
اینبار پســـــــــــــر...!!!
جمعه 1 آذرماه سال 1392 21:30
مردی دیروقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود. - بابا! یک سوال از شما بپرسم؟- بله حتماً. چه سوال؟ - بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟ مرد با عصبانیت پاسخ داد : این به تو ربطی نداره. چرا چنین سوالی میپرسی؟ - فقط می خواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار...
-
آسمون بغضشو خالی میکنه...!!!
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1392 08:40
-
آمپول آرامش در زندگی!!!
سهشنبه 28 آبانماه سال 1392 22:53
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ، با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ، وبدون ترس برای آینده آماده شو . ایمان را نگهدار وترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن ، وهیچگاه به باورهایت شک نکن . زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی . موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن .. هر روز صبح در...
-
پاییز زیبا وبهاری...!!! چله گیلانغرب 25 آبان 1392
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 23:11
-
له بن دنیای دیووره و تیه م...!!!
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 10:57
هلور ملور مله وه ری .... پایزه و له که له وری له ژیر دار بی به ری....نیشم، ئیووشم، گیرم، خه نم له سه د مقام بلوور ژه نم ...!!! بلوور ده نگ ئه ژدادمه ... دادم نیه بیدادمه!!! سعید عبادتیان
-
هرگز دیگران را احمق نپنداریم...!!!
شنبه 25 آبانماه سال 1392 22:26
عتیقه...! یه استاد داشتیم همیشه میگفت : بدتر از ساده بودن ساده فرض کردن دیگرانه البته به معنی بدش( یعنی اینکه فکر نکنیم دیگران هیچی نمیفهمن و ما میتونیم گولشون بزنیم) عتیقهفروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسهای نفیس و قدیمی دارد که در گوشهای افتاده و گربه در آن آب میخورد. دید اگر قیمت کاسه را...
-
بهاری در پاییز...25آبان92
شنبه 25 آبانماه سال 1392 14:18
یاران ئه لسن تا وایه مایه... وه هار وه یه ی هه و چادر ئلدایه...!!! ده س یه ک بگریم له ریو شوق مه یل...بچیم وه گوول گه یشت له رکاو لیل پرویز بنفشی
-
سد زاگرس گیلانغرب...
شنبه 18 آبانماه سال 1392 23:05
غروب یک روز جمعه کنار سد... غروب خورشید... صدای مرغ ماهی خوار .. و شیرجه مرغ در آب و...ماهی شکار کرده... غروب خورشید و سکوت بی نظیر و خنکی باد که از روی آب میامد... دور از هیاهوی شلوغ تمدن... ۳/۸/۹۲
-
ئرای دالگم...
شنبه 18 آبانماه سال 1392 22:32
له یره دانیش مه توریه ئه ی دلخوه شی شه وه یلم... بالنده گه ی غریب هه ر شه و ناوو خه وه یلم... له وه ختیگه و په شی وی به ن به ن سقانم سزیه ی.. دلم توای بیونمه د، " دردد له ناو چه وه یلم"... مهوش سلیمان پور
-
بادکنک سیاه...!!!
شنبه 18 آبانماه سال 1392 13:15
بادکنک سیاه در یک شهربازی، پسرکی سیاهپوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد که از قرار معلوم فروشنده مهربانی بود. بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد. سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد....
-
طعنه مزن...!!!
جمعه 17 آبانماه سال 1392 23:05
سیر یک روز طعنه زد به پیاز که تو مسکین چقدر بد بویی گفت از عیب خویش بی خبری زان ره،از خلق عیب می جویی خویشتن بی سبب بزرگ مکن تو هم از ساکنان این کویی درخود،آن به،که نیک ترنگری اوّل آن به،که عیب خود گویی پروین اعتصامی
-
نقاش پاییز...
جمعه 17 آبانماه سال 1392 22:35
نه قاش پایز له قاپ زه ردی.... رشان چه ک چیوول بارکوله ی ده ردی پایز وه و ره نگه یل مه یل وه زه رده وه.... ولات دا وه تیر سووز سه رده وه لاوه لا وه ی وا دنیا کرد له خه و... لا لا روژ بری لولو کرد وه شه و منیش دله گه م که لاوه ی ده رده.... په نجه مانگ له لام پایز سه رده!!! شعر از سعید عبادتیان
-
(پـــــــــــــــه له) اول باران پاییزی...
سهشنبه 14 آبانماه سال 1392 21:34
جمعه دهم آبان ماه 92... اولین باران پاییزی... گردنه قلاجه... " ته م و ته مه لیوول دنیا داپوشا... ژار پایزی درگه یل گووشا..." " ته م ده سی کیشا له چه وه گانم...تا لاوه کردم له پ نا ئه و بانم...!!!" دی نه کیوه دیم نه ته م و نه خوه م...جمان دیدامی ده م وا کرد برده م...!!!"
-
مثبت.... داستانی پند آموز
یکشنبه 5 آبانماه سال 1392 22:40
مثبت.... ینجوری بودن خیلی سخته ولی اگر باشیم یه فرشته ای .... چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم، سه چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد . دقیقا یادمه از دختر...
-
آفریدگار زیبایی...
یکشنبه 5 آبانماه سال 1392 22:30
جمعه گذشه... نزدیکی های غروب... آسمان آبی... و.... نقاشیی که انگار هنرمندی چیره دست بر بوم نقاشی اثری زیبا خلق کرده...!!! زیبایی کار خوداوند بر پهنای آشمان...
-
هدیه بی بها....!!!
جمعه 12 مهرماه سال 1392 17:08
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش جوانی بی خرد پیری خردمند را که پشتش از جفای روزگار دوتا شده بود گفت: پیرمرد کمان پشتت را چند می فروشی؟؟؟ پیر خردمند لبخندی زد و گفت: اگر خداوند به تو عمر دهد و اجل فرصت، روزگار هم به تو یکی بی بها خواهد داد...
-
منو خه مو په ژاره
جمعه 12 مهرماه سال 1392 17:01
ره نگ ده فته ر دلم چیو ره نگ خوه ر ایواره شه و تا وه سو هاوده میم منو خه مو په ژاره وه روشنای ری نه یری ده روه چه یل خیالم م پاپیای مه ینه تی، خه می دایم سواره خوه زیه و له داخ مه ینه ت بچیام له ی ئاسمانه تا له بنا بکه نیام زلف خوه رو هساره بدبختییل به ختم، کلولی یه یل سه ختم وه ختی که فنه و هیورم، له شم تیده چناره...
-
شاه عباس و وزیرش...!!!
چهارشنبه 10 مهرماه سال 1392 21:53
شاه عباس و وزیرش...!!! می گوینـد: شـاه عبـاس از وزیـر خـود پرسیـد: " امسال اوضـاع اقتصـادی کشـور چگونـه است؟" وزیـر گفت: " الحمداللـه به گونـه ای است که تمـام پینه دوزان توانستنـد به زیـارت کعبـه رونـد!" شـاه عبـاس گفت: " نـادان! اگـر اوضـاع مالـی مـردم خـوب بود می بایست کفاشـان به مکــه می...
-
جالب وخواندنی...پنداموز...
یکشنبه 31 شهریورماه سال 1392 00:38
* منتظر هیچ دستی در این دنیانباش... اشکهایت را خودت پاک کن!! * زبان استخوان ندارد... اما آنقدر قوی است که میتواند دلی را بشکند... مراقب حرفهایمان باشیم!! *به کسانی که پشت سر شما حرف میزنند بی اعتنا باشید...آنها به همانجا تعلق دارند... یعنی " دقیقا" پشت سر شما !! *آدمها مثل عکس هستند... زیادی که بزرگشون کنی...
-
سخن حکیمانه... انتخاب دوست...
شنبه 23 شهریورماه سال 1392 23:47
کسی رو برای دوستی انتخاب کن که .... اونقدر قلبش بزرگ باشه که .... نخوای برای اینکه تو قلبش جائی داشته باشی .... خودت رو کوچیک کنی ..............!!!!!!!!!!!!
-
هدیه...!
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1392 22:58
هدیه دادن رو دوست دارم خود هدیه زیاد مهم نیست حسش مهمه... . روزی جوانی هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید. آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد. پیرمرد، مقدار زیادی...
-
تولدت مبارک...
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1392 22:49
بی شک زیبا ترین هدیه خداوند دادن فرزند سالم است... دوست خوبم یحیی صادقی تولد فرزند گلت آریا جان را تبریک می گویم. آریا جان آرزو دارم سالیان سال زیر سایه رحمت پروردگار و همراه پدر ومادر شاد زندگی کنی...
-
گران بها ترین دارایی...! پندآموز...
جمعه 15 شهریورماه سال 1392 23:08
گران بها ترین دارایی...! بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است: افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند.اهالی شهر از زن و مرد...
-
چند ضرب المثل کلهوری...
پنجشنبه 14 شهریورماه سال 1392 23:52
- مِ مردِی تِ زینی: من مرده ، تو زنده . توضیح : در معنای دیدن قریب الوقوع عاقبت کار یا امری توسط مخاطب - مانگ لَه ژیر ئه ور نِیَه مینی: ماه پشت ابر نمی ماند. توضیح : حقیقت بالاخره آشکار می شود . - مَه لیوچِگ بِخوَه و مَه جیکِن: گنجشک بخور و سرو صدا مکن . توضیح : از امکانات موجود استفاده کن و اعتراضی نداشته باش . با...
-
شهریور92---چله--گیلانغرب...کوه های روبرو مله نی
پنجشنبه 14 شهریورماه سال 1392 17:24
کوه پیمایی صبح زود عالمی داره... امتحان بکنید...شادابیش بی نظیره...6صبح 6و20دقیقه لحظه طلوع خورشید...بالای کوه...آرامش کامل فقط صدای پرنده... زیبایی نگاه کردن به طلوع خورشید از بالای کوه بی نظیره... از دست ندهید... شب و روزی به پایان گر تورادر وصل یار آید غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید (هاتف)